امروز حال و روز صنعت دامپروری سنتی کشور ناخوشتر از هر زمانی است بهویژه اینکه با حذف ارز ترجیحی به نظر میرسد مرگ تدریجی این صنعت، سرعت بیشتری گرفته است.
این عبارتها حاصل گفتوگوی ما با رئیس شورای تأمینکنندگان دام کشور است. به گفته منصور پوریان، به قهقرا رفتن صنعت دامپروری کشور دقیقاً از آنجایی سرعت گرفت که با مصوبه ۱۳سال پیش مجلس، روستاهای با جمعیت بیش از ۳هزارو۵۰۰ نفر مجوز «شهر شدن» گرفتند؛ سیاستی معیوب که به باور این کارشناس و پژوهشگر حوزه دام و دامپروری، اقتصاد مولد روستا را از بین برد تا امروز حتی روستاییان هم به دنبال گوشت منجمد توزیعی دولت باشند!
دامداری سنتی به «احتضار» رسیده است
پوریان با تأیید این گزاره که صنعت دامپروری کشور «محتضر» شده و رو به مرگ است، از ریشههای به احتضار رسیدن این پیکره مولد، چنین روایت میکند: سیاست کلان نظام برای تبدیل بسیاری از روستاها به شهر، بزرگترین ضربه را به صنعت دامپروری زد. تا پیش از اجرای این سیاست، در هر خانهای یکی دو رأس دام سبک و سنگین بود و در واقع در هر روستا مجموعهای از دامهای مختلف میدیدیم و مایحتاج دامی و لبنی روستاییان هم از همین طریق تأمین میشد. برای مثال در استان خوزستان و حاشیه شهر اهواز روستاهای متعددی دامدار و دامپرور بودند که امروز نام «شهر» گرفتهاند و عملاً از زمانی که روستاهایی با بافت دامپروری به شهر تبدیل شدند، شهرداریها به طور متمرکز در آنجا مستقر شدند و اجازه ندادند روستاییان در درون محدوده مسکونی، دامپروری کنند و با این قانون جمعیت بزرگی به مصرفکنندگان کشور اضافه شد.
رئیس شورای تأمینکنندگان دام کشور ادامه میدهد: با این سیاست در کل پهنه کشور، کار خانگی و دامداری غیرصنعتی روستاییان را از آنها گرفتیم و حالا بسیاری از روستاها فقط نام شهر را یدک میکشند؛ نه بیمارستان دارند، نه ادارههای ضروری و زیرساختهای شهری و تنها در ازای مستقر کردن یک شهرداری، آسفالت کردن جادهها و سامان دادن وضعیت فاضلاب، وجه تولیدکنندگی روستا را به مصرفکنندگی تبدیل کرده و شیب مصرف گوشت قرمز، مرغ، تخممرغ و محصولات لبنی را در کشور افزایش دادهایم.
به عقیده این کارشناس حوزه دام و دامپروری، سیاست تبدیل بسیاری از روستاها به شهر در راستای افزایش رفاه روستاییان اجرایی شد، اما در عمل اقتصاد مولد روستایی را از آنها گرفت.
روستانشین مصرفکننده لبنیات و گوشت منجمد
پوریان در خصوص آمار فعلی جمعیت دام و دامپروری سنتی کشور و مقایسه آن با دهه گذشته میگوید: جمعیت دام سبک کشور با وجود خشکسالیها و مراتع ضعیف فعلی، کاهش نداشته است. در حال حاضر و بنا بر اعلام مرکز آمار ایران ۶۲میلیون رأس دام سبک در کشور وجود دارد که این آمار با زایشهای فصلی افزایش مییابد و این آمار در تابستان و پاییز به دلیل نبود زایش، کاهشی است و بخشی از دامهای متولدشده هم کشتار میشوند.
به گفته وی، سالانه ۱۲ میلیون رأس دام سبک در کشور کشتار میشود که این آمار بسیار زیاد و قابل توجه است.
او اضافه میکند: در حال حاضر تنها عده معدودی در ایران ظرفیت و توان لازم برای دامداری سنتی دارند و با قوانین و سیاستهای وضع شده چنین ظرفیتهایی از دست رفته است، اما تجربه میدانی بنده از کشورهای آسیای میانه مانند ارمنستان، گرجستان، داغستان روسیه و حتی آذربایجان نشان میدهد در این کشورها دامداری و تولید دام، بیشتر در روستاها انجام میشود و فضا برای تولید مهیا شده است.
پوریان ادامه میدهد: حدود سه سال پیش وضعیت ۴۵ روستا را بررسی کردم و متوجه شدم پیش از تبدیل شدن روستاها به شهر، در یک روستای ۳۰ خانواری هزارو۴۰۰ رأس دام سنگین وجود داشته و از همین تعداد خانوار، ۱۶ خانوار بالای ۲۰۰ رأس گوسفند داشتهاند. در حال حاضر جمعیت همین روستا به ۱۴۰ خانوار افزایش یافته اما فقط چهار خانوار دام سبک دارند که آنها هم اجازه ندارند دامشان را داخل محدوده مسکونی بیاورند و خارج از محدوده، دامداری ایجاد کردهاند و هر یک از اینها حدود ۵۰۰ رأس دام دارند. در همین روستا سراغ گاودارها و گوسالهدارها را گرفتم اما فقط پنج خانوار گاو داشتند و کل جمعیت دام سنگین (گاو) آن روستا به ۱۳۵ رأس کاهش یافته است. همچنین متوجه شدم روستاییان شیر، تخممرغ و محصولات لبنی را میخرند و حتی به دنبال گوشت سهمیهای منجمد هم هستند!
به گفته وی، آنچه در حق این صنعت انجام شده، ظلم مسلم و تزریق مرگ تدریجی و حتی تسریع آن است.
پوریان میگوید: این صنعت مختص مردم ما و با آنها متولد شده بود. زمانی در هر خانه روستایی بهویژه در روستاهای اطراف شهرهای بزرگ، دامداری وجود داشت اما امروز جمعیتی عظیم را به مصرفکنندگان کشور اضافه کردهایم. بنده سال ۹۰ محاسبه کردم کل مصرف گوشت قرمز کشور سالانه ۶۵۰ تن بود که این حجم امروز به یک میلیون و ۳۰۰ هزار تن افزایش یافته است و به عنوان متولی توزیع گوشت در کشور می گویم به میزانی که در شهرها گوشت منجمد گوسفند مغولی و گوساله برزیلی توزیع میشود در روستاهایی که زمانی تولیدکننده بودند هم توزیع میشود و اینکه دیگر خبری از دام و طیور نیست و روستا به شهری غیرمولد تبدیل شده است را فاجعهای بزرگ میدانم.
به گفته وی، با حذف ارز ۴هزارو۲۰۰ تومانی در سال گذشته هم بخش زیادی از صنعت دامداری از بین رفته و از آنجایی که بخش عمده صنعت دامپروری کشور متمایل به پرواربندی بود، با افزایش شدید قیمت خوراک دام، توان ادامه چنین فعالیتهایی وجود ندارد.
روستاییان توان تولید گوساله ندارند
پوریان در خصوص سهم فعلی دامپروری سنتی در زنجیره تأمین دام کشور میگوید: ما در راستای اجرای سیاستهای کلان، موارد مغفولمانده زیادی داریم و در قانون اصلی وضع شده، اجازه نمیدهیم در محیط روستا دامداری فعال باشد و در شهرها هم بیشک امکان نگهداری دام وجود ندارد. دامداری سنتی و به تعبیر دقیقتر غیرصنعتی تقریباً سهمی ۸۵درصدی در زنجیره تأمین دام سبک دارد و تمام دامداران سبک در عشایر و روستاها متمرکز هستند و بیشترین تولید دام سبک در این مناطق انجام میشود. در بخش دام سنگین اما این نقش بسیار کمرنگ و ضعیف است، چراکه نگهداری گوساله، هزینهبردار و نیازمند شرایط خاص است.
رئیس شورای تأمین دام کشور اضافه میکند: تولید دام سنگین و به طور مشخص گوساله در فضای بسته و خارج از مرتع انجام میشود. درمجموع ۵/۵ میلیون رأس گوساله و گاو در کشور داریم که از این تعداد، ۲ میلیون رأس، صنعتی، شیری و پرواربندی هستند و بزرگترین مراکز صنعتی گوساله گوشتی کشور در ورامین استان تهران و دامشهر قم مستقر هستند.
بنا به اظهارات این پژوهشگر حوزه دام و دامپروری، کل تولید سنتی گوساله کشور که بیشتر در سه استان شمالی انجام میشود، تقریباً یک میلیون و ۲۰۰ هزار رأس است.
دامداری غیرممکن صنعتی در ایران «خشک»
وی در مورد دلایل موفق نبودن ایران در اجرای سیاست دامداری صنعتی هم میگوید: دامداری صنعتی در کشورهای خشک یا نیمهخشکی مانند ایران امکانپذیر نیست و کشورهایی مانند برزیل و استرالیا که از بارشها و مراتع مطلوبی برخوردارند، برای اجرای دامداری صنعتی مناسب و هزینه تولید در این کشورها کمتر است.
به باور پوریان امروز بیشترین مشکل صنعت تولید گوشت و حتی مرغ کشور، میزان مصرف خوراک است به طوری که تولیدکنندگان به دلیل گرانی و سختی تأمین، خواهان کم کردن حجم خوراک هستند و دامها را پیش از ورود به مدار علوفهخوری میفروشند.
رئیس شورای تأمین دام همچنین معتقد است به دلیل کمی بارش و ضعف مراتع فصلی، تولید دام و گوشت اساساً با علوفه خشبی و خشک انجام میشود و بیشتر دامداران از پس هزینههای تولید برنمیآیند، ضمن اینکه با سیاست حذف ارز ترجیحی، ساختار تولید دام در کشور کاملاً دگرگون شده و هرچند دولت بهتازگی در حال رفع مشکلات تأمین نهاده و تحقق کاهش قیمت است، اما ترمیم آسیبهای وارده، سخت است.